۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

آن سگ اندلسی را بنگر

هلی کوپترهای زیادی در آسمان بودند. اگر از بالا به شهر نگاه میکردی متوجه میشدی همینطور هلی کوپترها یکی یکی از نقاط کاملاً تصادفی شهر به هوا بلند میشوند. هلی کوپترها به رنگ سبز به شدت تیره بودند وقتی در آسمان میدیدیشان کاملاً هولناک به نظر میرسیدند. ما البته در یکی از این درایو-این سینماها مشغول دیدن یک فیلم ترسناک بودیم. نزدیکهای غروب بود. که یکهو یکی از این هلی کوپترها حدود صد متر آنطرفتر از جا بلند شد. فقط من متوجهش شدم و آنجلینا همینطور پاپ کورنش را میخورد. در یک آن متوجه شدم هلی کوپتر پر است از شهید. عده ای از آنها روی ویلچر بودند بعضیها چفیه بسته بودند. چرخ بال پر از شهید به طرز عجیبی غرش میکرد. گویا برای بلند شدن زور کافی نداشت. بار اول حدود چند متری از زمین بلند شد اما نتوانست کاملاً بپرد و من ترسم بیشتر میشد. بار دوم بود که تقریباً بلند شده بود اما محکم به زمین برخورد کرد. به نظر خلبان احمق نمیدانست ممکن است با این کار موجب انفجار هلی کوپتر شود. همین که برای بار سوم از زمین بلند شد من تصمیمم را گرفتم، ماشین را روشن کردم و گازش را گرفتم و از لابلای ماشینهای دیگر عبور کردیم. آنجلینا همانطور پاپ کورنش را میخورد. و من ترس تمام وجودم را گرفته بود. برگشتم پشت سر را نگاه کردم، هلیکوپتر برای بار سوم و باشدت بیشتری به زمین خورد اما هیچ اتفاقی نیفتاد. از اینکه حماقت کرده بودم و فیلم را از دست داده بودم ناراحت بودم. اما چاره ای نبود. جاده دراز بود و تا خانه خیلی باقی مانده بود. غروب غم انگیزی بود و من با سرعت می راندم یک کادیلاک استیشن مثلاً دهه هفتاد قهوه ای رنگ به گمانم داشتم. پاپ کورنهای آنجلینا در اثر باد به بیرون پرت میشد اما او کماکان مشغول خوردن بود.

پ.ن: آن سگ اندلسی را بنگر برگرفته از دو فیلم "سک اندلسی" به کارگردانی لوئیس بونوئل و "آن اسب کهر را بنگر" اثر فرد زنیمان است.

۲ نظر:

  1. لایک
    صادقانه بگویم که چیزی نفهمیدم! فقط می توانم بگویم: لایک

    پاسخحذف
  2. شایان. فروید میفهمه که او چی میگه.
    ولی منم دست از کار نکشیدم و به این نتایج مهم رسیدم:قسمت اکشنه نوشتشو از سگ اندلسی گرفته و قسمت قاطی پاطی بودن نوشتشو از آن اسب کهر را بنگر.مخصوصا که انجلینا نماد اون زنه لخت آخر فیلم آن اسب کهر رو بنگر است.همون زنی که ناپدید میشه و قهرمان داستان بعده اون میمیره
    راندن کادیلاک با سرعت تمام نماد شهوت نویسنده است که برای آخرین بار هم میخواهد اگر بشود توجه آن زن عریان(آنجلینا) را به خود جلب کند(مثلا با اضافه کردن سرعتش تا حد دیوانه وار) اما تلاشش ناموفق است و زن از به تصاحب در آمدن طفره میرود(با خوردن پاپ کورن مثلا).

    پاسخحذف