۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

همان زمين همان اسمان

بيش از چهل روز ميگذرد كه در ايالات متحده هستم و وقت نكرده ام اينجا را بروز كنم. تمام مدت حواسم البته به نوشتن بوده است، يعني طبق معمول شوق نوشتن بوده است اما وقتش جور نميشد. حالا كه دارم اينجا را به روز ميكنم به گمانم تا حدى اين بار از دوشم خالى خواهد شد.

حقيقتا گفتنى چندان نيست. احتمالا من نسبت به تغييرات كلا موجود بى جنبه اى هستم. تغيير كلا برايم عادى است. و اين نه مثلا به خاطر اين است كه زندگي ام پر از تغيير بوده است و حالا ديگر عادت كرده باشم، نه! قضيه بيشتر در خونم هست. ذاتا همينطورى هستم.نه از چيزى مثلا ماتم ميبرد و نه هرگز متعجب ميشوم. اينجا احتمالا جنبه هاي نو و جالبي دارد اما خب فقط جالب است ديگر. القصه خوبم و اوضاع هم خوب است!