۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

آخرین قطار ِ نیمه شب

"ژاک دو ریدال" درست روبرویش نشسته بی‌جهت در دلش فحشش میدهد! "ریمسکی نوخالف" قرار است هم قطار او باشد اما ژاک میخواهد سر به تن ریمسکی نباشد. او را هی می‌خواهد در ایستگاهی جا بگذارد خودش برود جلو بعد ادای آدمهای نگران را در آورد و در ایستگاه بعدی منتظرش باشد و بعدش مثلاً بگوید: "قیمسکی عزیز کدام گوقی ماندی؟" اما همان یکی دو باری هم که به خیال خودش او را جا گذاشته ریمسکی نوخالف در ایستگاه بعدی زودتر از او رسیده و از جایگاه ایستگاه درست وقتی که قطار دارد سرعتش را کم میکند برایش، که قیافه‌ی ماتم زده‌اش از درون کوپه تماشاییست، نیشخند میزند و میگوید: "ژاکِ عزیز چخدر دیر یِرسیدی؟" . تازه خبر هم ندارد که جاده‌های کوهستانی و پوشیده از برف بسیار می‌تواند برای ریمسکی زیباتر از مسیر قطار از میان مزارع انگور باشد. ژاک حتی جرئت نمیکند جلوی رویش دهانش را باز کند و حرفش را بزند! درست روبرویش نشسته است. ریمسکی نوخالف قرار است هم سفرش باشد و مشکلی ندارد درست است که اخلاق مزخرف خودش را دارد اما ژاک میخواهد وجود خودش را در این سفر پر رنگ تر و مهم تر از او جلوه دهد و در نتیجه هر از گاهی تصمیم میگیرد شانسش را امتحان کند که ببیند میتواند هم سفرش را در یک بازی ذهنی شکست دهد یا نه. در اینکه ریمسکی نوخالف از او زیرک‌تر هست هیچ شکی نیست. دلیلش هم این است که ریمسکی میداند ژاک حقیقتاً موجود هوشمندی است اما هرگز به خوبی خودش نمی‌تواند دور بزند! به زعم ریمسکی هوش بیشتر یعنی انعطاف پذیری تا سرعت. با سرعت میشود یکراست رفت و به دیوار خورد اما با انعطاف پذیری میشود از روی آن پرید هر چند معلوم نیست پشتش پرتگاه هست یا نه چون به هر حال خودتان که بهتر میدانید دیوار را لابد برای مقصودی آنجا کشیده‌اند و آدمهای عاقل این را خوب میدانند. این دو هیچکدامشان عاقل نیستند! ریمسکی میتواند به راحتی هوشش را کج کند اما ژاک هوشش سنگین و سریع است که به ضررش تمام خواهد شد. ژاک دو ریدال شاید از ریمسکی نوخالف در چیدن کلمات حرفه‌ای‌تر باشد ولی در یک روند فرسایشی ریمسکی پیروز خواهد شد. دلیلش هم واضح است. ریمسکی بسیار بی‌اخلاق‌تر و بی‌فرهنگ‌تر از ژاک است. اصولاً کسی که منعطف‌تر است و از هر جهتی که سرش را کج کند میتواند برود موجود بی‌اخلاق‌تری هم است. رقاص‌ها بی‌اخلاق ترین و بی‌حیاترین موجودات هستند. ژاک دو ریدال اما بد اخلاق و بد فرهنگ و بد دهن تر است. او در نوع خودش خوب مارمولکی است ریمسکی اما بیشتر به مار می‌ماند. ژاک که دُم ریمسکی را در ایستگاه اول جا میگذارد نمیداند ریمسکی خودش را باز کرده و سرش را به سرعت از ایستگاه بعد آورده است بیرون. ریمسکی نوخالف برای ژاک دو ریدال همیشه به آدمی میماند که ادای این آدمهای پیروز را در می‌آورند و لبخند حال به هم زنش از درون ژاک را نابود می کند؛ ژاک دو ریدال اما درست روبروی ریمسکی نوخالف نشسته و دندان قروچه می‌رود و مشتش را محکم بهم گره کرده و بی جهت در دلش فحشش میدهد...و هر لحظه ممکن است به ریمسکی حمله کند! در یک دعوای فیزیکی این ریمسکی نوخالف است که باید فرار کند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر