۱۳۹۳ خرداد ۴, یکشنبه

لزوم استقلال

١. هیچ دلیل موجه و منطقی  وجود ندارد که انسان از صلاح  و رضایتمندی خویش صرف نظر کند.

٢. دیالوگی که بین خدا ناباوران و خدا باوران وجود دارد همچنان سر این موضوع  میچرخد که سر آغاز پیدایش چگونه بوده و از کجا شروع شده است. در صورتی که همچنان نیاز به تبار شناسی کلماتی همچون "سرآغاز", "شروع" و "پیدایش" شدیدا وجود دارد. اگر این کلمات اساس و ریشه مذهبی داشته باشند و در بافت و متن مذهبی بوجود آماده باشند خیلی چیزها معلوم خواهد شد.

٣. پیش از وجود علم "خدا" علمی ترین موضوع بوده است.

٤. همه چیز را میشود به نحوه پیدایش مکالمه انسان با بیرون فهمید. ابتدا مکالمه انسان با طبیعت بود. سپس مکالمه انسان با انسان دیگر و بعد از آن مکالمه انسان با خدا. و اما در دوره بعد مکالمات باز سازی شدند. مکالمه انسان با طبیعت تبدیل به مکالمه انسان با جامعه شد. مکالمه انسان با انسان تبدیل به مکالمه انسان با خودش شد و مکالمه انسان با خدا به مکالمه انسان با هیچ (بی خدایی) بدل شد. در دوره باد دوباره تمام مکالمات انسان از نو انجام گرفت. مکالمه انسان با جامعه به مکالمه انسان با تکنولوژی , مکالمه انسان با خودش به مکالمه انسان با واقعیت و مکالمه انسان با بی خدایی به مکالمه انسان با نویسنده تبدیل شد.

٥. من دوست داشته ام زبان شناس بودم.

۲ نظر:

  1. نوشته های شما را بسیار دوست دارم. به نظرم دغدغه های مشترک زیادی با شما داشته باشم. هر وقت در ریدرم میبینم نوشته جدیدی دارید خیلی خوشحال میشوم. موفق باشید.

    پاسخحذف