۱۳۸۵ تیر ۳۱, شنبه

میان پردۀ اول

مرا گفتند فلان مزاحت نزد حاملان سخنت به وی صفرا فزود. ترسيدم. پرسيدم: برداشت وی چگونه بود؟ گفتند: وی به استواری اخلاقت آگاه بود. پس برداشت حاملان را نپذيرفت، که حتی خودش را علت مزاح تو و خطا کار دانست. بسيار گريستم و خود را لعنت کردم. گفتم: چه بسيارند انسانهايی که نزد من خوبند. باری
وی بيش از حد خوب بود و من بيش از حد بد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر