۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه

دلتنگی در تاکسی

از در آموزشگاه می‌آیی بیرون. سوار تاکسی می‌شوی. یک اتفاق خوبی که می‌افتد این است که آهنگی که راننده در ماشینش گذاشته همانی است که چند لحظه پیش در آموزشگاه برای استادت می‌نواختی! تا آخر شب دلتنگ میشوی...

در این روزهای دلتنگی همین اتفاقات لطیف و سانتی‌مانتالو کم دارم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر