من اگر بخواهم میتوانم یک ساعت تمام به مزخرفاتش گوش کنم و مزخرفاتش را بخوانم و سری تکان بدهم و لبخندی بزنم و بروی خودم هم نیاورم که چقدر از مزخرفاتش حالم بهم میخورد و اصلاً هم از تعجب شاخ در نباورم که چطور چنین آدمی با این سطح از بلاهت و میانمایگی از طرف دیگران حقیقتاً بعنوان یک آدم علمی و دقیق و منطقی و باهوش شناخته میشود! مزخرفاتی که سر و تهاش را روی هم بیاوری میشود نسبیت گراییای که دیگر پسر شاگرد بقال روستای غضنفرآباد از توابع زابل هم آنرا فوت آب است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر