یادم نمیاد کسی تو عمرش عصیانیت منو دیده باشه! یا اصلا کسی بتونه تصور کنه که من یه روزی سر یکی عربده بکشم یا گلوی یکی رو بگیرم و تا مرز خفه شدن فشار بدم. اگه همیشه از خودم نمیترسیدم شاید بارها این اتفاقات می افتاد. خوشحالم که همه چیز به سمت مخالف سوئیچ شده و از من یک آدم خوشرو و ملایم و کسی که همیشه لبخند رو لبشه ساخته! اما درست نکته همین جاست...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر