‏نمایش پست‌ها با برچسب هایکو. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب هایکو. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

مغلوب ِ کلمات

پر از احساس...
یکی یکی اما،
کلمات را میبازم

۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

هایکو - 10

نیمه شب ِ زندگی‌ام
سنگین میکند...
پلکهایم را

۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

هایکو - 9

تنهایی

روزی دراز...
تمام خستگی‌هايم
از آن ِ خودم

۱۳۸۷ مرداد ۲۴, پنجشنبه

هایکو - 8

کنارم نشست
برگ زردی
زمستان را تاب آورده بود...

۱۳۸۷ تیر ۲۲, شنبه

هایکو-7

اندیشیدم،
کُل ِ آمدنت را
قلمم نیامد...

توضیح: این هایکو رو وقتی صفحه ویرایش پُست بلاگر باز شده بود گفتم. تو مدتی که داشت باز میشد فکر میکردم چی بنویسم، چیزی به ذهنم نمی‌رسید و خلاصه دستم به قلم نمی‌رفت. :دی

۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

هایکو-6


گِل بازی در حیاط
تمام روز...
دل تنگ تو شده‌ام

۱۳۸۷ فروردین ۱۲, دوشنبه

هایکو-5

میزی آن گوشه
دو صندلی،
هوس شطرنج کرده‌ام

۱۳۸۶ اسفند ۲۶, یکشنبه

هایکو-4

چندیست خواب آسمان میبینم
ای شیطان،
پس کجایی؟

۱۳۸۶ اسفند ۱۸, شنبه

هایکو-3

راحت نمی‌گذاردم
دفترچه‌ام،
هایکو می‌خواهد

۱۳۸۶ اسفند ۲, پنجشنبه

هایکو - 2

ساز می‌نواختم
خنده‌ی تو را،
آه! مبتدی‌ام هنوز

۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه

هایکو - 1

اندوه هم می‌رود
زمستان نیز؛
زندگی تنهایم