۱۳۸۷ شهریور ۲۵, دوشنبه

دکوراسیون جدید

خودم را وقتی که دیگر درمانده‌ی درمانده، خراب ِ خرابم، وقتی فروپاشیده‌ام تصور میکنم. احتمالاً مستم و بوی تند الکل و تنباکو در فضای اتاقم پیچیده. در گوشه‌ای صفحه شکسته‌های سمفونی‌های بتهوون افتاده، در گوشه ای دیگر صدای ترق تروق آتشی که تمام کتاب شعرهایم را می‌سوزاند شنیده میشود! تا اینجایش خوب است. بدیش اما اینجاست که کنار لبم لبخندی یه ور می‌بینم...!

روزی زندگی نامه‌ام را خواهم نوشت...لعنت بر پدر صادق هدایت!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر