۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه
وضعیت ِ بغرنج
۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه
در دانشکدهی زبانهای خارجی
طبيعت تمام زيبايیهايش را ابتدا در وجود و کالبد چيزی خشکتر و خشنتر، در محيطی ناهمگون با آن زيبايی جای ميدهد و به رخ میکشاند. تا نويد بخش آن باشد که قرار است آن زيبايی در وجودی تمام عيار، وجودی حقيقیتر و برازندهتر جای راستين و طبيعی خود را بيابد و زیبایی را به اوج برساند. از اين جهت يقيناً چشمان زيبايی که طبيعت به يک مرد ممکن است هديه بدهد در حکم همان زيبايی ست که موقتاً در مرد نقش بسته چرا که قرار است نسخهی زيباتر و مسحور کنندهتر و همراه با تمام زيبايیهای زنانه به يکی ديگر به فرزندش، به دخترش، برسد و در جای حقيقی خود قرار گيرد.
۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه
من اگر بخواهم - 1
۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه
۱۳۸۷ مهر ۱۷, چهارشنبه
توان ِ دوستی
گربه: حیوانی دارای چشمانی فوقالعاده زیبا و فریبنده. اصولاً چیزی به اسم وفاداری در وجودشان نیست. ممکن است یک عمر داشته باشیدش ولی به وقتش چنگ میاندازد و اگر هم جای گرم و نرمتری پیدا کند بدون توجه به صاحبش میگذارد و میرود. لازم به ذکر است که این موجودات در ملاء عام هم به مقاربت جنسی میپردازند. بچههای این حیوان بسیار ملوستر از نوع بالغش هستند.
پرنده: دسته وسیعی از حیوانات را شامل میشوند. در مکانهای مرتفع لانه میکنند اصولاً در ارتفاع هستند و دور از دسترس موجودات زمینی. پرواز میکنند. به راحتی میپرند و میروند. در بعضی گونهها اصوات گوشنواز تولید میکنند بعضی گونه ها هم بسیار زیبا و خوش رنگ هستند، که پیدا کردن و به دام انداختن این دو گونهی اخیر بسیار دشوارتر است. جز با قفس نمیتوان آنها را نگه داشت!
ماده گاو: فرقش با دیگر گاوها در این است که میتوان از شیرش هم استفاده کرد.
۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه
قصههای من و بابام
نمیدونم شما هم که بچه بودید مجموعه کتابهای من و بابام رو میخوندید یا نه؟ اگر بخوام دو چیزیو که تو دوران کودکی بیشتر از هر چیز دیگه دوست داشتم و سرگرمیهای محبوبم بودند و اصلاً خود ِ خود کودکیام با تمام معصومیتش بودند رو نام ببرم مطمئناً دومیش همین مجموعه کتابها هستند (اولیش لِگوهام بودن). لینکشونو تازه پیدا کردم. دلم برای سامان شش هفت ساله تنگ شـــــــده! خیـــلی تنگ شده!
جلد اول قصه های من و بابام – بابای خوب من
جلد دوم قصه های من و بابام – شوخی ها و مهربانی ها
جلد سوم قصه های من و بابام – لبخند ماه
۱۳۸۷ مهر ۱۲, جمعه
نوازندگان روی صحنه
گوش سپردن به اجرای بیعیب و نقص یک قطعه موسیقی کلاسیک مثلا تریوی ِ دوک ِ بزرگ ِ بتهوون [1] حقیقتاً اعجابانگیز است. گویی نتها همه در جای راستین خود قرار گرفتهاند طوری که به هیچ عنوان نمیتوان تصور کرد که مثلاً فلان تِم این قطعه میتوانست طوری دیگر باشد. تو گفتی این قطعه از ازل همین بوده که بوده و هدیهایست از جانب خدایگان. همراه آن حقیقتاً تمام سازهای مابعدالطبیعه و آسمانی ِ آدمی هم شروع به نواختن و همراهی میکند. این وسط تنها راه نجات از آسمان و بازگشت به زندگی میتواند شنیدن سُرفهی ناگهانی ِ یکی از حضار محل اجرا باشد که همراه با صدای ساز نوازندگان و لابلای نتها ضبط شده است!
[1] The Piano Trio No. 7 Op. 97 in B-flat major "Archduke Trio" [لینک]