طبيعت تمام زيبايیهايش را ابتدا در وجود و کالبد چيزی خشکتر و خشنتر، در محيطی ناهمگون با آن زيبايی جای ميدهد و به رخ میکشاند. تا نويد بخش آن باشد که قرار است آن زيبايی در وجودی تمام عيار، وجودی حقيقیتر و برازندهتر جای راستين و طبيعی خود را بيابد و زیبایی را به اوج برساند. از اين جهت يقيناً چشمان زيبايی که طبيعت به يک مرد ممکن است هديه بدهد در حکم همان زيبايی ست که موقتاً در مرد نقش بسته چرا که قرار است نسخهی زيباتر و مسحور کنندهتر و همراه با تمام زيبايیهای زنانه به يکی ديگر به فرزندش، به دخترش، برسد و در جای حقيقی خود قرار گيرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر