۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه

وضعیت ِ بغرنج

یعنی باید فکر کنم که یک جای کارم ایراد دارد؟ در واقع من هرگز نمی‌توانم در رابطه با خودم اینطور فکر کنم! یعنی راستش را بخواهید نمی‌توانم در مورد خودم، به خودم، درون ِ خودم، به درون ِ خودم فکر کنم! من هر چیزی در رابطه با خودم و فقط خودم را احساس میکنم که البته دقیق هم نمیدانم (حس نمیکنم) این احساس چیست. اما همان جمله اول مناسب است چرا که چیزی که میخواهم بگویم فقط و فقط به من ربط ندارد. البته آگاهم که به همین راحتی هم نمی‌شود رفت سراغ ترکیب "من فکر مبکنم". حتی نمیشود از "حس میکنم" استفاده کرد. به هر حال وقتی هیچ روش بیان درست و نادرستی مشخص نیست آزادانه‌تر میتوان چیزی را گفت نسبت به وقتی که فقط روش نادرست احتمالاً مشخصتر است. خلاصه اینکه اگر مسئله مربوط به خود آدمی باشد وضعیت بغرنجی‌ست و اگر اینطور نباشد (یعنی لابد دنیای بیرون هم جزی از مسئله هست) وضعیت بغرنج‌تر است. لاجرم وضعیت نوشته‌هایم و مخصوصاً این نوشته از این هم بغرنج‌‌تر است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر