حال با این اوصاف از میرحسین چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا چهرهی واقعی موسوی و باورهای وی میتواند برآورده کنندهی خواستههای آن پیرزنی باشد که روز راهپیمایی ِ از انقلاب تا آزادی با شور و هیجانی سرشار میگفت: "خودمون گند زدیم انقلاب کردیم خودمونم جمعش میکنیم."؟ یا اینکه بکوشیم ویژگیهای جنبش را دریابیم و همراه آن برویم؟
میرحسین انسان مومن و مسلمانیست که در دوران قبل از انقلاب تحت نفوذ شدید ایدئولوژی ِ اسلام و مغلطهی جمهوری ِ اسلامی بر ضد رژیم شاه جنگیده است. وی بیتردید جز اولین و برجستهترین افراد انقلاب اسلامی بوده و هست. بیشک سالها لااقل جز ده نفر اول نظام جمهوری اسلامی بوده است. نظامی که در طی حیات سی سالهاش مورد حمایت وی بوده. او شدیداً تحت تاثیر خمینیست، او را قبول دارد و الگوی خود میداند و حتی تمام این وقایع را نوعی انحراف از مسیر اصیل خمینی و انقلاب اسلامی میداند. میرحسین بطور کامل به اصل ولایت فقیه پایبند است و آنرا قبول دارد. او همان کسی است که در سفر تبلیغاتیش به قم «نجات کشور از فاشیسم را مرهون ولایت فقیه» اعلام میکند. نکتهای که خامنهای بر آن تاکید داشت همین از دل نظام بر آمدن افرادی همچون موسوی و کروبیست و این یعنی هر چه باشند نظام اسلامی و این نظام مورد پذیرششان هست. او در شعارهای تبلیغاتیاش هم هرگز حتی نزدیک به این نکته که ممکن است اصل نظام نیاز به تغییراتی داشته باشد نشد. تمام کاری که وی خواستار انجام دادنش بود نجات ایران از دروغگویی، رمالی و ترمیم وجهه زشت و خراب بینالمللی و بازگرداندن نظام به مسیر درستش بود.اساساً اصلاحات وی قویاً دارای خصلتی ابزاری در جهت مشروعیت بخشدن به نظام بود.
به نظر نمیرسد بتوان از میرحسین انتظار رهبری ِ جنبشی که خواهان براندازی باشد را داشت. جنبشی که دیگر خوب میداند مسئلهی تغییر قدرت از یک نفر به دیگری یا به هر چیزی شبیه شورای ِ رهبری مشکلشان را با اصل نظام ِ مورد انزجارشان از میان نخواهد برد و برطرف نخواهد کرد. وی در نهایت رهبر ناخواستهای برای جنبش مردمی خواهد بود که خواستار رهایی از استبداد دینیاند.
اما حقیقتاً وظیفهی مهم و اصلی این باید باشد که به حق انتظار و دورنمایمان را با اصل این جنبش و حقیقت رهبریش هماهنگ کنیم و نگذاریم مطالبات بیشینه ما ارزشمندی این واقعهی بیسابقه که میتواند برگ زرینی در تاریخ ایران باشد را تضعیف و کم رنگ کند.
[1] واقعه 18تیر میتواند استثناء باشد.
همچنین بخوانید:
برگ زرین تاریخ ایران / داریوش همایون
میرحسین ِ موسوی و خواستههای ِ جنبش / مخلوق
"اساساً اصلاحات وی قویاً دارای خصلتی ابزاری در جهت مشروعیت بخشدن به نظام بود." خیلی پیچیده مینویسی!!
پاسخحذفبه نظر من به این واقعه تاریخی که رخ داده دیگه نمیشه دل بست (با تمام نکات مثبتی که داشت). این واقعه نشون داد که نقش رهبر جنبش میتونه چقدر پررنگ باشه. چیزی که ما میخواهیم، رهبری نیاز داره که به اصطلاح "خودی" نباشه. چند وقت پیش داشتم فکر میکردم اگر اکبر اعلمی رد صلاحیت نمیشد، خیلی باحال میشد!!! ولی نه، شاید انتخابات بهانه مناسبی برای جنبش نباشه. ما چیزی لازم داریم که بتونیم یه رهبر غیر خودی رو بندازیم جلو...
پاراگراف نهایی ت رو باید با طلا نوشت
پاسخحذفسلام
مشخصا میر حسین نمی تونه و نخواهد خواست که رهبری جنبشی رو به عهده میگیره کهدفش براندازی نظامه اما چیزی که مهمه همون بند پایانیه که خودت گفتی
درود