۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

استلزامات جنبش سبز

بیش از هر چیز از اینکه جنبش اسم و رسم پیدا کرده است خشنودم. اینکه بر حادثه و رخدادی نامی آنهم در حال نهاده شود اصرار آنرا به تاریخ بیشتر خواهد کرد و از طرف دیگر از میان برداشتنش را دشوار و حتی ناممکن میسازد. نمیتوان از زیر بار سنگین نام شانه خالی کرد. نام نهادن همواره در مقابل فراموش شدن مقاومت و سماجت می‌ورزد. اصولاً خواست ِ نام گذاری خواست ِ فراموش نشدن و در حافظه باقی ماندن است. این سماجت و خواستگاه طبیعی‌اش در تاریخسازی و ماندگار کردن جنبشی همچون «جنبش سبز» حقیقتاً میتواند کارساز باشد و کار تاریخ‌نویسان را راحت‌تر خواهد کرد. «جنبش سبز» اما چیزی بیش از یک نام است. چرا که خدا میداند «سبز» بودن یک جنبش چقدر میتواند برای نظام اسلامی و ناب ِ محمدی با انبوهی از مسجدهای فیروزه‌ای رنگش و پرچمهای جور وا جور سبز رنگش هولناک باشد؛ همانطوری که بانگ «الله اکبر» بعنوان نماد و نشانه‌ای از مبارزه به سادگی برای حکومت دینی ِ جمهوری اسلامی که سی سال پیش جشن پیروزی‌اش را با همین ندای «الله اکبر» گرفته بود سهمگین است.

از طرفی اما معتقدم همچنان جای شعاری مناسب که گستاخانه دعوت به برچیدن این بساط خیانت و جنایت کند خالی است. شعار یکه‌ای که هرگاه نام جنبش به زبان می‌آید ناخوداگاه به همراهش شعارش نیز به یاد بیاید. بتوان شاهد نقش بستنش بر در و دیوارهای شهر بود. بشود امضایی در پایان هر نامه و بیانیه‌ای. درست است مردم در بهمن 57 با «مرگ بر شاه» و اشعار انقلابی شور انقلابی میگرفتند اما در نهایت جمهوری اسلامی با مغالطه‌ی بزرگ ِ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود که روی کار آمد. البته شاید زمان همچو چیزی فرا نرسیده باشد چرا که هنوز ندیده‌ام که گروههای مختلف شجاعانه همراهی و هم رایی خود را با جنبش سبز بیان کنند. تنها اشارتی اعتراض آمیز در بیانیه‌های احزاب مختلف پیدا میشود که به نوعی به جنبش متصل میشوند اما هنوز حمایتی صریح از جانب حزب یا دسته یا گروهی رسماً منتشر نشده است و هیچ دعوت عمومی از مردم توسط جمیع احزاب معترض وجود نداشته است. هنوز حرکت مردمی و رهبریش یک کل واحد و منسجم را تشکیل نمی‌دهند. هرچند دولت کودتا با پافشاری هر چه بیشتر در قتل عام مردم بر خلاف تصورش به این گسستگی نسبی انسجام بیشتری خواهد بخشید. چرا که عرصه ی شهادت عرصه‌ی همدردی و یکصدا شدن بازمانده‌ها ست. گویا قاتلان حکومتی فرمول قدیمی سالهای بعد از جنگ ِ خودشان را فراموش کرده‌اند!

وجود کثرت شعارها اما از جهاتی در هر دوره از بلوغ و تکامل جنبش میتواند در عمل موجبات آزار و اذیت دولت کودتا و رهبری را فراهم کند. چرا که حتی اگر هم دولت بخواهد به خواسته‌های مردم توجه کند و آنها را برآورده سازد با انبوهی از خواسته‌ها و توقعات ریز و درشتی مواجه خواهد شد که در عمل هیچکدام را نخواهد توانست جامه عمل بپوشاند. وانگهی خواسته‌های مردم اصولاً خارج از چارچوب و سلیقه‌ی اجرایی دولت کودتاست و کلاً در جهت ضربه زدن به مشروعیت نظام اسلامی‌ای است که دست اندر کاران کودتا روی آن سوارند. به نظر میرسد نظام به هر نحوی بخواهد هم نمیتواند مردم را راضی و آرام نگه دارد. گویا خرِ نظام اسلامی عاقبت در حال سر خم کردن و انداختن سوار خود است. سواری که وزن خودش عامل افتادنش خواهد شد.

۳ نظر:

  1. آقا من میگم اصلا نیازی نیست که تلاش کنیم، کالیبرمون رو کاهش بدیم (!) و یه شعار بسازیم. به نظر من شعار خودش درست میشه.

    میخوام یه مطلب درباره شعار بنویسم. اگر مایل به همکاری هستی، ندا بده تا ایده ام رو برات شرح بدم و بگم چجوری کار کنیم.

    پاسخحذف
  2. شما واقعا احمق تشريف داريد چون روي سرتان دوتا سوراخ است ودرون آنها دوتا تيله مانند بنام چشم كه اصلا نمي بينيد البته چيزهايي كه مشاهده ميشود عقل شماهم ازهمين نوشته هايت بيشترنمايان است .چون سيل خروشان ملت كه به تاييداين نظام اسلامي كه البته چشم شماراكوركرده نمي بينيد وياگوشتان را به مانندانسانهي كر وانودكرده ونمي شنويدكه اين مردم ازشماها دوري ميكنندوانزجارشان راحداقل هرچندماه يكبار ازامثال تو كه خيلي احمق هستي به نمايش ميگذارند آخه منگول مگر 9 دي و22 بهمن كفن شده بودي كه اميدوارم درهمين آتش بي ديني بسوزي وشعله هايت مانند سيمرغ مجددا ترا به خلق به نمايش بگذارد تا همگي ببينندكه خر اگر باركتاب هم برپشت كشد بازهم خراست

    پاسخحذف
  3. حسن:

    از این نرم افزارایی هستی که میرن رندوم تو وبلاگا نظر میدن؟ یا واقعاً وجود خارجی داری؟ چون رفیق باید بگم که گیرم بجا چشم تیله دارم تو که بجا مغز پهنه تو کلت! شر و ورا چیه میگی؟ اگه اون گله ای که 22بهمن راه افتادن همه شبیه تو باشن که جمهوری اسلامی مدتهاست کفن پوسونده! چشم جمهوری اسلامی روشن با این نرم افزاراش! مردک بی مقدار دهنتو آب بکش یا لاقل وضو بگیر بعد بیا تو گود!

    پاسخحذف