۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

Time Out of Mind

من نگرانم! من نگران دنیا و کارش هستم. به شدت این روزها به آینده بدبین هستم. نه فقط به آینده ایران بلکه به آینده بشر. به آینده کره زمین بسیار بدبین هستم. چیزهایی میبینم و میخوانم و میشنوم که اساسا نگرانم میکند. هر چقدر بیشتر تاریخ میخوانم بیشتر ترس ورم میدارد که دوباره به احتمال زیاد همان اشتباههای گذشته را تکرار خواهیم کرد. این تحولات ایران اصلا خوشایندم نیستند. هر شب کابوس این را میبینم که نکند همه اینها بازی باشد؟ و مگر در طول تاریخ ما بازی نخورده ایم؟ همه اینها نکند نقشه ای باشد؟ این به خاطرم می آید که یکی آن بالا نشسته و دارد از روی رضایت سر تکان میدهد که همه چیز دارد طبق نقشه پیش میرود. چقدر وحشتناک فقط لحظه ای به این فکر کنید. به اثر مواد مخدر فکر کنید. هر چیزی که موجب شادیه موقت و میل بیشتر میشود افیونی است. این شادیهای موقت نکند اثر افیونی باشد که به خوردمان داده اند؟ از طرفی دیگر به مردم خوشبین و خوش گذران دنیا نگاه میکنی و باز بیشتر ترس ورت میدارد که بله نقشه دارد به خوبی پیش میرود و اینکه بشر هر چه بیشتر ذهنش با افکار بی سر و ته مشغول میشود بیشتر نگران میشوی. بعد می آیی به قسمت بهتر دنیا نگاه می اندازی به جامعه دانشگاهیان دانشمندان و دانشجویان. به دانشمندان و هنرمندان و موسیقی دانها و میبینی اینها نیز در نهایت بازی خور هستند و به شکل بسیار ظریفی کنترل شده اند. همه چیز را کالایی مصرفی میبینم! هر فاجعه زیست محیطی برایم غم انگیز است و گویا هر ضربه ای که به زمین وارد میشود به همان نسبت چیزی هم از من کم میشود. یکهو به نظرت مسیرها همه به ناکجا آبادند و بس. به این فکر میکنی که حتی دانشگاه و درس خواندن هم درست دارد مثل یک کالای مصرفی عمل میکند. یعنی اینجا هم بازی خوریم؟ بعد به یکهو به ذهنت میرسد که نکند داری دوباره چپ میزنی! و بعد از آن طرف هم میبینی چه اشتباه و نقض غرضی در چپ زدن هست و این بارها و بارها به توثابت شده است. در این دنیا هیچ ایده ای نیست که کارگشا باشد. هیچ تعادلی در میان نیست همه چیز به  واسطه دو نقطه افراط و تفریط وجود دارد. تعادل تنها آن فاصله ی بین افراط و تفریط است. هیچ تعادلی دائم نخواهد بود. بند باز روی طناب بندبازی تا ابد دوام نخواهد آورد و بالاخره خواهد افتاد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر