۱۳۸۶ شهریور ۲۹, پنجشنبه

خواب ِ تابستانی

در کل تابستون زیاد پرباری نبود. اگه بخوام تمام کارایی که تو این تابستون انجام دادمو لیست کنم. همه اعداد و ارقام خمودی و کِرختی رو بوضوح نشون میدن. بععععله. حتی بعضی از رکوردها واقعاً تاسف بارن. اگر از اینکه عدد روبروی تعداد سینماها و تئاترهای رفته رو صفر و عدد روبروی فیلمهایی که دیدمو هم که چیزی در همون حده بگذریم، ساعات خواب از همه هیجان انگیزتره.

البته فکر نکنید بنده اصولا آدم سحرخیزی هستم ها یا مثلاً از اوناییم که به بقیه می‌گن: "واه...واه...واه...چقدر تو می‌خوابی". نخیر، اتفاقاً برعکس. ولی خب خداییش اگه چیزی در حدود نصف تابستون خواب باشی دیگه...

فرض کنید شبها بطور میانگین ساعت 1 می خوابیدم صبحها هم بطور میانگین ساعت 10 بیدار می‌شدم. خب این 9 ساعت. بعدشم دوباره از ساعت 2، 3 بعدازظهر تا 4، 5. دو ساعتم اینجا. با اون 9 ساعت میشه چند؟ یازده ساعت. حالا چون شمایید میگیریم ده ساعت. اگه تابستونم دست بالا 85 روز بگیریم میشه به عبارتی بنده 35 روز تمام از این 85 روز خواب تشریف داشتم.

( آخرین روزهای تابستان 86 -
با آرزوی موفقیت در سال تحصیلی جدید )

;)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر