۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه

پاپ ایرانی

انسان، مجموعه ای از احساسات متفاوت است. عشق، نفرت، غم، حسادت، شادی، ناامیدی، محبت و ... در کنار هم موجودی می سازند که ماییم. هیچ دلیلی وجود ندارد که عده ای از احساسات را نسبت به بقیه برتری دهیم. ما، با نداشتن هر کدام، بیشتر از خودمان دور می شویم. هنر راهی برای بیان احساسات ماست. باز هم هیچ دلیلی ندارد که هنر، منحصراً بیانگر احساسات خاصی باشد، و از بیان دسته دیگری از احساساتمان شرم داشته باشد.
موسیقی پاپ ایرانی به دسته ای از موسیقی تعلق داشت که تا این اواخر گرایشی به آن نداشتم. زمانی طور دیگر بودم زیبایی هنر را در معنای آن می جستم. موسیقی کلاسیک را در حد افراط ستایش میکردم ( و هنوز هم ) چون آنرا قائم به ذات خود میدانستم، بی نیاز به اینکه اصولا چیزی برای گفتن داشته باشد. چیزی نبود که زیبایی بسازد خود عین زیبایی بود. در جاهای دیگر سراغ معنا و محتوی آن میگشتم. چیزی که دلیل زیبایی باشد. هنوز هم به کفایت این روحیه وسواس گونه را دارم و همین باعث میشود از درک کامل این نوع موسیقی عاجز باشم چون به هر حال سخت است مشابه ایرانی EMINEM یا PINK FLOYD پیدا شود. ولی چیزی در من تغییر کرده و آن اینکه دیگر برایم زیبایی هنر معنا و روح آن نیست بلکه معنای هنر زیباییست. معنا نیست که زیبایی میسازد بلکه زیبایی معنا میسازد، زیبایی معناست. و معنا را زیبایی میسازد، زیبایی تاثیر میگذارد، تاثیر زیباییست، معنا تاثیر میگیرد، زیبایی میشود.

پ.ن: یه چندتا دیگه هم میذارم، بعدا به بایگانی موسیقی نگاه کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر