[آپوکالیپس]
ای سادگیِ مقدس...
۱۳۸۶ دی ۲۳, یکشنبه
احوالات
1. این دل ِ دروغیمان هم که آخرش گرفت.
2. درس خواندن در محیط ساکت را خوش ندارم! حواسم پرت می شود...پرت خودم.
3. آخر گناه من چیست که از چشمانت معصومیت می بارد؟
4. روزهای بهتری هم داشته ام...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر