۱۳۸۶ مرداد ۱۹, جمعه

در باب شوﺨﻰهای جنسی

گـــفتم که بر خیـــالت راه نظــر ببندم
گـفتا شـبرو است او، از راه دیگــر آید
حافظ

به عقیده فروید میان انسان و محیطش پیوسته تنش وجود دارد. به ویژه تنش - یا تعارض - بین غرایز و نیازهای انسان و خواسته های اجتماع. هسته اصلی نظریه روانکاوی ( فرویدیسم ) این نکته است که انسان بنابر مقتضیات زندگانی، کامهای ناخوشایند خود را بجای پذیرفتن و ارضا کردن، پس میزند و به اعماق ضمیر نا خودآگاه خود می راند. که این کامها در ناخودآگاهی هیاهو و تکاپو می کنند و به هر در می زنند تا از راهی دیگر مجدداً پا به عرصه خودآگاهی گذارند، رو بیایند و خودی نشان دهند و اقناع و خرسند شوند. از این جهت است که تغییر شکل می دهند و بصورت رؤیا، بازی و لغزش ( همان سوتی خودمان ) و جز اینها ظاهر می شوند. شوخی نیز چیزی جز همین کامهای وازده نیست. از طریق شوخی و هزل کامهای وازده و مطرود ما دفع میشود و در ما باعث ایجاد آرامش و سبکی میکنند و همین میشود که شوخی برایمان لذت بخش است. و چون به زعم فروید اساس محرومیتهای ما وازدگیهای جنسی است، بیشترین و مهمترین شوخی های ما هم جنسی است.
البته این موضوع در بلاد کفر خفیفتر شده ولی در ایران تقریباً جزیی از زندگی روزمره است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر