۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه

جعل حقیقت با استفاده از سابقه تاریخی

مدل بسیار معروفی در پاسخگویی به حمله خصم هست که دوست دارم اسمش را بگذارم: "جعل حقيقت با استفاده از سابقه تاريخى"

بعنوان مثال فرض كنيد ساسان به اصغر هم خانه ای اش حمله كوچكى بكند و مثلاً بگويد كه "اصغر هرگز در وظايف مشترك خانه همكارى نميكند." اين گزاره حقيقت دارد و در ميان حاضران مايه آبروريزى است. اگر اصغر در مقام انتقام و پاسخگويى بر بيايد يك راه ساده اين است كه با توجه به خطاهاى گذشته ساسان (مخصوصاً آنى كه بيش از يكبار اتفاق افتاده) به سرعت جعل حقيقتى عليه ساسان ترتيب داده پاسخ حمله ساسان را بدهد. مثلاً فرض كنيد ساسان چند بارى از سر حواس پرتى فراموش كرده باشد شير اجاق فر را ببندد. پاسخ اصغر در يك فرصت مناسب اين خواهد بود: "ديشب ساسان در يخچال را نبسته بود (چون کسی که فراموش کرده فر را خاموش کند لابد یک روزی هم فراموش میکند در یخچال را ببندد) در نتيجه شيرى كه امروز صبح خوردم حالمو خراب كرد چون شير خراب شده بود." و بعد براى تاييد بيشتر گزاره و نشان دادن عمق فاجعه اضافه كرد: "حتى دماى يخچال به دماى اتاق رسيده بود."

اين نوع پاسخگويى به حمله خصم ميتواند بسيار مفيد باشد اگر خوب اجرا شود. اما از آنجا كه مردم عادى از بهره هوشى مناسب و کافی در جهت اعمال و استفاده از مغالطات و سفسطه ها را ندارند و اينكه اساساً پاسخگو همواره در موقعيتى بسيار ضعيفتر از حمله كننده قرار دارد رسيدن به نتيجه مطلوب با استفاده از اين سفسطه بسيار دشوارتر است. اصولاً بايد گاهى نشست و فقط حمله را پذيرفت و قبول كرد بهتر است سكوت كرد تا اينكه بيشتر از حد مايه آبروربزى خود شد.

و اما كجاى اين مثال كه برگرفته از واقعيت است ميلنگد. يا اينكه كجاى استدلال اصغر ابلهانه است.

اول: اگر در يخچال از ديشب باز مانده يقيناً تنها اندكى باز مانده. و اگر كمى با سازوكار يخچال آشنايى داشته باشيد متوجه ميشويد كه يخچال براى سرد نگه داشتن محتويات داخل يخچال با توجه به دماى فيكس شده در صورت جهش دما شروع به توليد سرما ميكند. يخچالى كه درش كمى باز مانده موجب ميشود يخچال با توان بيشترى شروع به كار كند و دماى درون را پايين نگه دارد. افزايش دما به اين سادگى اتفاق نمى افتد.

دوم: يخچالى كه دمايش به حدى رسيده كه داخلش به گرميه هواى اتاق است يقيناً شير فاسد شده است و شير فاسد بو و مزه واضح دارد هر شخص عاقلى از خوردنش دست ميكشد.

سوم: ساسان آن شبى كه در يخچال را به ادعاى اصغر باز گذاشته ساعت سه صبح طبق عادت هميشگى خوابيده است و اصغر طبق عادت هميشگى ساعت هشت صبح از خواب بيدار شده است. در مجموع پنج ساعت. در زمان پنج ساعت شير پاستوريزه احتمالاً خراب نميشود چرا كه در يخچال نيمه باز علاوه براينكه سرماى درون خودش را تا مدتى نگه ميدارد موتور بخچال هم كماكمان سرما توليد ميكند. به سختى بشود پذيرفت .

چهارم: اصغر مزخرف ميبافد چرا كه عادت دارد

پنجم: اينكه در يخچال را ساسان باز گذاشته است و موجب خراب شدن شير و مريضيه اصغر شده يقيناً موضوع مهمى است كه اصغر از گفتنش در اولين فرصت غافل نميشود چرا بايد درست بعد از حمله ساسان اين را بگويد؟ (اين پاسخى ابتدايى و ساده اى براى "جعل حقيقت با استفاده از سابقه تاريخى" است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر